پخش زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
English عربي
6254
-
الف
+

مهرداد اسکویی از «سایه‌های بی‌خورشید» می‌گوید

به مناسبت نمایش «سایه‌های بی‌خورشید» در افتتاحیه ایدفا، نشریه ورایتی به گفت‌وگو با کارگردان این فیلم پرداخته است.

به گزارش آی‌فیلم به نقل از ایسنا، نشریه ورایتی در بخشی از گزارش خود به این موضوع اشاره کرده است که مستند «سایه‌های خورشید» که به زندگی زنان جوانی می پردازد که به جرم قتل یکی از اعضای مذکر خانواده خود در کانون اصلاح و تربیت دوران محکومیت خود را می‌گذرانند،‌ با ستایش دبیر این دوره جشنواره مستند آمستردام همراه بود به نحوی که از ساخته مهرداد اسکویی به عنوان «فیلمی با پیام حمایت از زنان آسیب‌پذیر و رویکردی انسان‌دوستانه» نام برده شد.

در ادامه گفت‌وگوی مجله «ورایتی» با «مهرداد اسکویی» ـ فیلمساز ایرانی ـ را می‌خوانید:

ـ چطور با این دختران ارتباط برقرار کردید؟

چند سال قبل به این فکر افتادم که چطور فیلم جدیدم را آغاز کنم. به ساخت فیلم درباره زندان و زندانیان فکر می‌کردم. آن دوره مصادف با سال ۲۰۰۶ بود؛ همه مردم درباره جام جهانی فوتبال حرف می‌زدند و من به تمامی کودکانی فکر می‌کردم که در زندان به سر می‌بردند. به این فکر می‌کردم از این که کودکان هم سن وسالشان آزادانه زندگی می‌کنند چه حسی دارند؟ روی این موضوع تمرکز کردم و پس از شش ماه، به من اجازه فیلمبرداری دادند. در آن لحظه می‌دانستم که داستان من فقط با یک فیلم به اتمام نخواهد رسید، پس تصمیم گرفتم سه فیلم درباره این کودکان بسازم.

ـ این تصمیم شما چطور به ساخت «سایه‌های بی‌خورشید» منتهی شد؟

در ابتدا دو فیلم درباره پسران زیر ۱۵سالی ساختم که در مرکز بازپروری زندگی می‌کردند؛ با عناوین («همیشه برای آزادی دیر است»‌ در سال ۲۰۰۷ و «روزهای آخر زمستان»‌ در سال ۲۰۱۱). سپس یک فیلم درباره دختران زیر ۱۸ سال با عنوان «‌رویای‌های بدون ستاره»‌ در سال ۲۰۱۶ ساختم. در همان زمان بود که داستان‌ دخترهایی را کشف کردم که پدر،‌ شوهر یا برادر شوهر خود را کشته بودند و تصمیم گرفتم فیلمی درباره این شخصیت‌ها و برای این شخصیت‌ها بسازم.

برای من این موضوع اهمیت بسیاری داشت؛ چراکه پدرم و پدربزرگم هر دو زندانی بودند؛ صد سال پیش پدربزرگ من در دوران رضاشاه زندانی بود و ۵۲ سال پیش پدر من به عنوان یک زندانی سیاسی در زمان محمدرضا پهلوی زندانی بود؛ بنابراین با این موضوعات آشنا هستم.

ـ چرا می‌خواستید راوی داستانی درباره زنان باشید؟

برای من این موضوع بسیار مهم است؛ چراکه می‌خواهم صدایی برای انسان‌های بی‌صدای فیلمم باشم. تا سال‌ها ما نمی‌توانستیم موقعیت‌های مختلف زنان سرزمینمان را در داستان‌های واقعی بیان کنیم؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم فیلمی درباره زنان و کودکان بسازم. اگر قرار باشد چیزی در آینده تغییر کند و اگر قرار باشد چیزی آینده را تغییر دهد فکر می‌کنم این زنان و کودکان هستند که در آینده تغییرات ایجاد خواهند کرد.

ـ چه چیز به‌خصوصی در مورد این زنان وجود داشت که برای شما جالب بود؟

این افراد که مرتکب جرم شده‌اند،‌ برای من تنها به این دلیل که زنان بد یا کودکان بدی هستند، مجرم محسوب نمی‌شوند. زمانی که درباره آن‌ها تحفقیق کردم آن‌ها را بسیار بی‌گناه، زیبا و بسیار باهوش یافتم و هر چه که بیشتر درباره آن‌ها می‌فهمیدم، بیشتر به این نتیجه می‌رسیدم که در حقیقت این ما هستیم که سبب شدیم آن‌ها در زندان باشند.

ـ چطور اعتماد آن‌ها را جلب کردید؟

در حقیقت من باید اعتماد مسوولان را به دست می‌آوردم و سپس به دنبال جلب اعتماد شخصیت‌های فیلم می‌بودم. پس برایشان نوشتم: «فیلم من درباره‌ی مسوولان نیست، درباره انسان‌ها و رنج‌هایی که می‌کشند،‌ رویاهایشان و دردهایشان است. تمام این فیلم درباره انسان بودن است نه قدرت و مقام.»

با این حال آنها مرا منتظر کسب مجوز گذاشتند، برای اینکه پیش از این هیچگاه هیچ دوربین فیلمبرداری به زندان زنان راه‌ نیافته بود. فیلم‌های داستانی که با موضوع زندان زنان باشد ساخته شده بود اما تاکنون شاهد هیچ فیلم مستندی در زندگی واقعی نبودیم.

ـ نظر خود دختران درباره ساخت این مستند چه بود ؟

زمانی که به آن‌ها گفتم می‌خواهم فیلمی درباره دختران زندانی بسازم از من پرسیدند «چرا می‌خواهی درباره ما فیلم بسازی؟» من در جواب گفتم چون می‌خواهم از اینکه دختران بیشتری همچون شما به زندان بروند جلوگیری کنم. و پس از مکثی دوباره از من پرسیدند «می‌توانی با یک جمله به ما بگویی چرا می‌خواهی درباره ما فیلم بسازی؟» در پاسخ گفتم «من دختری هم‌سن شما دارم»؛ پس از این جمله آن‌ها به من اجازه ساخت فیلم را دادند و به من اعتماد کردند.

م ه / ا ز

نظر شما
ارسال نظر